می گــــم : خداحــافظ
که تُــو،
چشم تـَــر کـنی که بـگــی: کـجـا؟
مَگـه دَست خُودتـه این اومَــدنو رَفتـَــنا ؟
.
.
بعدش سفت بغلم کُـنی بـگــــی:
که هیچ رفتَــنی تـُـو کار نیست اینـو توو مُخت فرو کُـن !
.
.
هَمیـن جـا ، بـه دلت اشاره کُنی ، جاتـه تا هَمیشـه!
آخــــر سَرش هم مُحکـم بگی: شـیر فـَهم شــد؟
.
.
که مَــن ، دل ضَعفـه بگیرم از این همـه عاشقانـه های مَردونـه و مُحـکَمت ..!
==================================
پ.ن: وقتــــی مــی گویـم :
برایـــم دعــا کــــن.....
.
.
یـــعنـــی کـــم آورده ام
.
.
یــعنـــی دیـگــر کـاری از دست خـــودم
بــرای خــودم بــر نـمـی آیــــد!
***عاشقانه های غمگین وجودم***
دوست عزیز ساغر
دو رکعت گـــریه
برایِ خـــاطـره هـــایم
.
.
یک قنـــوت ســکوتــ
برایِ یـــادت
.
.
دو سجـــده بی قـــراری
برایِ عشــقِ بربــــاد رفتــه
.
.
یک تشـهد
برایِ مــــرگِ دلـم. .!!
جرعه جرعه سر میکشم از این خونی را که هر قطره اش شاید توانی دوباره باشد بر دستان
ننگ زندگی ام سکانس های زندگی ام نقشی دوباره است برای شکست خوردنم برای خورد
شدنم برای ننگ دوباره و مهر داغ پیشانی ام دیوار های اتاقم نقش سیاهی است بر زندگی ام
فریاد های سیگار بر انگشتانم نشانه ی سوختن انگشتانم است اسمان .ابر. سیاهی. خون.
آتش .اشک خشک شده است فریاد خفه شده است حنجره ام قفل شده است دستانم
طلسم شده است اراجیف مغزم بسیار پس خون میخورم تا زندگی دوباره بگیرم
وجودم پر از اتش و هر لحظه گر میگیره گذشته هام مثل ننگه و هر ثانیه که به یادم میاد مثل اتیش زیر
خاکستر میشه اما یه چیزی رو خیلی خوب یاد گرفتم اونم اینه که همه واسه خودت نمیخوانت و هر کسی
به خاطر منافع خودشه که میاد طرفت واسه تنها نموندن و... خسته ام به خدا خسته ام از اینکه بازیچه
زندگی شده ام خدایا چرا صدامو نمیشنوی به خودت قسم توبه کردم و پشیمونم بسته نگاهم کن تنبیه شدم
دیگه به اندازه کافی اون چیزی که باید و از دست دادم با ارزش ترین چیز زندگیم